سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یاد باد آن روزگاران


ساعت 9:55 صبح پنج شنبه 103/6/8

هرچه به این دوره کارشناسی ارشد کرمان نگاه می‌کنم، بیشتر این نکته برایم مجسم می‌شود که من اگر این را نمی‌رفتم قطعاً آدم دیگری و زندگی دیگری داشتم. آن‌چنان در این دوساله فکرم دچار دگرگونی شد که حد ندارد.

دیگر رفتن به سیستان و بلوچستان  قطعی شده بود. نیم‌سال دوم سال 70 شروع شده بود. مجرد بودم و گفتم بد نیست از این سرمای اراک هم کمی خلاص شوم دو روزی مرخصی از ماشین سازی گرفتم و راهی خوزستان دانشگاه نفت شدم و مهمان بردارم فرهاد گشتم. فرهاد امتحان ریاضی‌کاربردی داشت و در آن دو روزه خودش را رساند و من هم اکثر مسائلش را حل کردم و خوشبختانه نمره قبولی گرفت. محمدرضا اکبر موسوی را که در دانشگاه علم و صنعت همکلاس بودیم دیدم و شبی نیز با ایشان گذراندم. اراکی‌های دانشگاه نفت خیلی صمیصی بودند و دانشگاه نیز امکانات رفاهی مناسبی در اختیارشان گذاشته بود و الان هر یک از مسئولان وزارت نفت هستند. هوای بهمن ماه اهواز به غایت دل‌پذیر بود و جدایی از برادر سخت‌تر. خدا حافظی کردم و به راه‌آهن اهواز وارد شده که دیدم باز کنکور فوق‌لیسانی اعلام شده و روزنامه را گرفتم و باز بر اساس کد دیدم که دانشگاه سیستان و بلوچستان پذیرفته شده‌ام. تا دو روزی نمیدانستم کد قبولی کجاست تا آقای مهدی حرآبادی فراهانی را که همکار حسابداری ماشین سازی بود، دیدم و گفتم مهدی دفترچه را داری که گفت بله و خلاصه دیدم که قبولی در کرمان است و سال قبل که در سیستان بوده و چون دیر اعلام شده بود به سال بعد موکول شد و دعای منطقه شورگز را بیاد آوردم که خدایا مرا به اینجا نیاور و دعا تا عرش اعلی رفت و قبولی کرمان اتفاق اوفتاد. برای رفتن به کرمان از اراک باید به اصفهان می رفتیم و سپس از آنجا به کرمان. 75  تومان بلیط اراک به اصفهان و ساعت یک و نیم عصر و رسیدن شش بعد از ظهر به اصفهان و 165 تومان بلیط اصفهان به کرمان که 10 ساعت تمام باید در اتوبوس می‌نشستی و حرکت ساعت 7 بعد از ظهر. یک ساعت هم در این میان برای شام و نماز در پاییز وقت بود. محیط ترمینال کاوه اصفهان هنوزم جزء جاهایی است که به‌شدت دوست دارم. همه چیز دارد هم معماری‌اش خاص است و هم کتابفروشی‌اش بسیار جالب است و بوفه‌ی شرقی‌اش تخم مرغ را به نازل‌ترین قیمت برای یک دانشجو عرضه می کند. مسواک بعد از شام را زدم و نماز مغرب و عشاء را خوانده و برای اولین بار در عمرم راهی دیار کرمان شدم. ..... ادامه دارد


¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
10
:: بازدید دیروز ::
390
:: کل بازدیدها ::
368460

:: درباره من ::

یاد باد آن روزگاران

علی محمد نظری
من اگر وقت داشتم بیشتر می نوشتم. اینجا حدیث نفس است. نوشتن در باره خویشتن است و شاید در باره دنیایی که در آن بسر می بریم.

:: لینک به وبلاگ ::

یاد باد آن روزگاران

::پیوندهای روزانه ::

:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

آتش، قیصر امین پور . آملا عباس، قره بنیاد . اعراف . امام حسین (ع)، محرم، آیه اله بروجردی . اولین روز دبستان . بابا شهباز . بلاگفا. دفتر ایام . پرویز شهریاری . حج، عید قربان . حضرت ابوالفضل، نوحه سرایی . حضرت داود (ع) . حمید مصدق، سیب . دماوند . دماوند، راسوند، سفیدخانی . دماوند، کوهنوردی . دوره گرد . دیوار کعبه . ربنای شجریان . رسمی قطعی . رمی جمرات. بلعام بن باعور، . رمی جمره- ابراهیم خلیل الله . روستای سیدون . سرمین منی، مشعر، عزفات، حج . سیل، روستای سیدون . شهید ابراهیم نظری، ابراهیم همت، ابراهیم حاتمی کیا . شیخ اصلاحات، میرحسین، انتخابات 22 خرداد . شیخ صنعان . عاشقی، نماز شب . عشق پیری . عمره مفرده . عید رمضان . کتاب قانون، پرویز پرستویی مازیار میری . گوزن ها، مسعود کیمیایی . گوسفند سرا. دماوند . لجور . ماه رجب، . محمد رضا مجیدی . نوروز . هوشنگ ابتهاج . یزد، شیرکوه، دکتر محمد مشتاقیون .

:: آرشیو ::

گل های مکزیک
نقد فیلم
سیاسی
مذهبی
شعر
شخصیت ها
خاطرات
داستان
اجتماعی
سفرنامه
آبان 90
مهر 90
شهریور 90
مرداد 90
تیر 90
اردیبهشت 90
اسفند 89
دی 89
آذر 89
آبان 89
آذر 84
آذر 90
دی 90
اسفند 90
بهمن 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
شهریور 91
مرداد 91
دی 91
آذر 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
خرداد 93
اردیبهشت 93
تیر 93
مرداد 93
مهر 93
دی 93
اردیبهشت 94
اسفند 93
خرداد 94
شهریور 94
دی 94
بهمن 94
خرداد 95
اسفند 94
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
مهر 2
آبان 2

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من::

.: شهر عشق :.
بوی سیب BOUYE SIB
انا مجنون الحسین
گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
مکتوب دکتر مهاجرانی
یاداشت های یک دانشجوی ریاضی
حاج علیرضا
سهیل
حیاط خلوت
بانو با سگ ملوس(فرشته توانگر)
صد سال تنهایی(هنگامه حیدری)
یادداشت های یک دانشجوی ریاضی(محسن بیات)
پردیس( حسین باقری)
دستنوشته های بانو

:: لوگوی دوستان من::




::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: خبرنامه وبلاگ ::